6. وُئورو ـ سوه (Vouru Savah) یعنى فراخ سود، که در دادستان دینیک کامَک سود (Kamak Sud) آمده است، و در کشور وُروجَرِشت (Vorujarest) یعنى کشور شمال شرقى فرمانده خواهد بود.
پس از این شش نام، در بند 128، یشت سیزدهم، از سه تن دیگر نیز یاد شده و فروشى شان مورد ستایش قرار گرفته است. اینها در اصل همان سه پسرِ آینده زرتشت یا موعودهاى نجاتبخشى هستند که در هزاره آخر عمر جهان، به فاصله هزار سال از همدیگر، ظهور خواهند کرد. این سه تن عبارت اند از:
اوخْشْیَت اِرتَه (Ukhsyat ereta) یعنى پروراننده قانون مقدس (نیرو دهنده و رواکننده قانونِ دین و دادِ زرتشت) امروزه این نام را اوشیدریا هوشیدر گویند، و در کتب پهلوى به صورت خورشیتدر یا اوشیتر آمده است. گاه کلمه بامى را به آن افزوده، هوشیدربامى مى گویند، که به معنى هوشیدر درخشان است.
اوخْشْیَت نِمَه (Ukhsyat nemah) یا اوخْشْیَت نِمَنگه، یعنى پروراننده نماز و نیایش. امروزه آن را اوشیدرماه یا هوشیدرماه گویند، ولى در کتب پهلوى به صورت خورشیتماه و اوشیترماه ضبط شده است. استاد پورداود مى نویسد: «در واقع بایستى اوشیدر نماز بگویند; چه، کلمه نِمَنگه به معنى نماز است.
اَستْوَتْ اِرِتَه (Astvat ereta)، یعنى کسى که مظهر و پیکر قانون مقدس است. در خود اوستا نیز به معنى لفظى این کلمه اشاره شده و در بند 129، یشت سیزدهم، مى خوانیم:
کسى که سوشیانت پیروزگر نامیده خواهد شد و اَستْوَتْ اِرِتَه نامیده خواهد شد. از این جهت سوشیانت، براى این که او به سراسر جهان مادى سود خواهد بخشید; از این جهت اَستْوَتْ اِرِتَه، براى این که او آنچه را جسم و جانى است پیکر فناناپذیر خواهد بخشید، از براى مقاومت کردن بر ضد دروغ جنس دوپا (بشر). از براى مقاومت کردن در ستیزه اى که از طرف پاکدینان برانگیخته شده باشد.
و این اَستْوَتْ اِرِتَه همان سوشیانس، یعنى سومین و آخرین موعود در آیین مزدیسناست. در اوستا هر جا که سوشیانت به صورت مفرد آمده، از او آخرین موعود، یعنى اَستْوَتْ اِرِتَه اراده گردیده است; چنان که امروزه نیز هر وقت به طور عام سوشیانس مى گوییم، مقصود همان آخرین نجاتبخش و موعود است; مثلا دریسنا که ذکرش گذشت، (26/10) در آن جایى که به فروهر نخستین بشر کیومرث تا به سوشیانت درود فرستاده مى شود. و یا دریسنا (59/28) که آمده است: «به سوشیانت پیروزگر درود مى فرستیم.» همچنین در ویسپرد (2/5) به کسى درود فرستاده مى شود که به کلام سوشیانت ـ که از پرتوش جهان راستى برپا خواهد شد ـ متکى باشد. بى شک مقصود از سوشیانت در فقرات مذکور، همان اَستْوَتْ اِرِتَه یا آخرین موعود است.
چنان که اشارت رفت، این سه برادر از پشت و نطفه زرتشت پیامبر ایران هستند. بنابر سنت نطفه زرتشت را ایزد نریوسنگ برگرفت و به فرشته آب ناهید سپرد، که آن را در دریاچه کیانسیه (هامون) حفظ کرد. در آغاز هزاره یازدهم دوشیزه اى از خاندان بهروزِ خداپرست و پرهیزگار در آن دریاچه آبتنى مى کند و از آن نطفه آبستن مى شود. پس از سپرى شدن نُه ماه، هوشیدر پا به عرصه دنیا خواهد گذاشت. این پسر در سى سالگى از طرف اهورامزدا برانگیخته مى شود و دین در پرتو ظهور وى جان مى گیرد. از جمله علامات ظهور وى این است که خورشید دَه شبانه روز غیرمتحرک در آسمان خواهد ماند و به هفت کشور روى زمین خواهد تابید. آن که دلش با خدا نیست، با دیدن این شگفتى، از هول و هراس، جان خواهد باخت و زمین از ناپاکان تهى خواهد گشت.
در آغاز هزاره دوازدهم
دگرباره دوشیزه اى از خاندان بهروز در دریاچه هامون تن خود را مى شوید و از نطفه زرتشت بارور مى شود، و از او هوشیدرماه زاده خواهد شد و در سى سالگى به رسالت خواهد رسید. در هنگام ظهور وى، خورشید بیست شبانه روز میان آسمان مى ایستد. در دورانِ شهریارىِ روحانىِ هوشیدرماه، ضحاک از کوه دماوند زنجیر گسیخته، و به ستمگرى و بیداد مى پردازد. به فرمان اهورامزدا یَلِ نامور، گرشاسب، از دشت زابلستان به پا مى خیزد و آن ناپاک را هلاک مى کند.
در پایان هزاره دوازدهم، باز از خاندان بهروز، دوشیزه اى در آب هامون شست و شو مى کند و بارور مى شود و از او سوشیانس، آخرین آفریده اهورامزدا، متولد مى شود. در سى سالگى مزدیسنا امانت رسالت را به وى واگذار مى کند. به واسطه نشانه متوقف شدن خورشید در وسط آسمان، به عالمیان ظهور سوشیانس و نوکننده جهان بشارت داده خواهد شد. از ظهور وى اهریمن و دیو دروغ نیست و نابود گردد. یاران آن موعود، که از جاودانان هستند، قیام مى کنند و همراه وى خواهند بود تا مردگان برخیزند و جهان معنوى روى نماید.
اسامى مادران این سه موعود در اوستا محفوظ مانده، چنان که در یشت سیزدهم، بند 141 ـ 142، در این باره آمده است: فروهر پاکدین دوشیزه سْروتَتْ فِذْرى را مى ستاییم. فروهر پاکدین دوشیزه وَنْگهوفِذْرى را مى ستاییم. فروهر پاکدین دوشیزه اِرِدَت فِذْرى را مى ستاییم. کسى که همچنین ویسپه تئوروئیرى نامیده (خواهد شد). از این جهت ویسپه تئوروئیرى، براى این که کسى را خواهد زایید که همه آزارهاى دیوها و مردمان را دور خواهد نمود.
شرح اسامى مذکور به ترتیب ذکر نام ایشان چنین است: سْروتَتْ فِذْرى (Srutat fedhri)، مادرهوشیدر، و به معناى کسى که پدرش نامى و مشهور است. وَنگْهْوفِذْرى (Vanghu fedhri)، مادر هوشیدرماه، و به معناى کسى که از پدرى شریف و نیک است. اِرِدَت فِذْرى ( Eredatfedhri)، مادر سوشیانس، و به معناى کسى که موجب آبروى پدر و شرف اوست. ویسْپَه تَئورْوئیرى (Vispa taurvairi) نام دیگر وى است، و به معناى کسى که همه را شکست مى دهد.
گفتنى است که دریشت سیزدهم هیچ گونه اشاره اى به این موضوع که این دوشیزگان مادران سه موعودند وجود ندارد. اما در یشت نوزدهم، مادر سوشیانس، یعنى سومین موعود، با صراحت مشخص گردیده است; آن جا که مى گوید:
در هنگامى که اَسْتوَتْ اِرِتَه پیک اهورامزدا، پسر ویسپه تئوروئیرى از آب کیانسیه (هامون) به در آید ... .
چنان که گفته شد، ویسْپَه تئَورْوَئیرى نام دیگرِ مادر سوشیانس (اَسْتوَتْ اِرِتَه) یعنى اِرِدَت فِذْرى است.
در کتاب هفتم دینکرد (فصول 7 ـ 10) شرحى درباره موعودها و مادران آنها آمده است. در کتاب مذکور این دوشیزگان پانزده ساله، که هر کدام مادر یکى از موعودها خواهند بود، از خاندان بهروز پسر فریان اند. اسامى این مادران در روایت دینکرد به ترتیب: شمیگ ابو (Shemig - abu)، شپیر ابو (Shapir - abu)، گوباک ابو (Gubak - abu) ذکر گردیده اند.
بنا به روایات، زرتشت در آغاز هزاره دهم یا در آغاز دوران چهارم متولد شده است. پس از وى سه پسر آینده او، که موعودهاى نجاتبخش در آیین مزدیسنا هستند، به ترتیب: هوشیدر در آغاز هزاره یازدهم، هوشیدرماه در آغاز هزاره دوازدهم و سوشیانس در پایان هزاره دوازدهم ظهور مى کنند. ایشان مى آیند تا ادامه دهنده راه زرتشت، زداینده پیرایه ها از دین او و پالاینده جهان از فساد و تباهى، و سرانجام، منجیان مردمان و برپاکننده رستاخیز مردگان باشند.
در مینوى خرد (پرسش 1، بند 95) مى خوانیم:
اگر کیخسرو بتکده (ساحل) دریاچه چیچست[39]کردن ممکن نبود.
در بندهش (ص 142) آن جا که از هزاره ها یاد شده، درباره چگونگى ظهور این سه موعود توضیحاتى داده شده است. در زندوهومن یسن (فرگرد 7 ـ 9) نیز پیرامون ظهور اوشیدر و زمان ظهور و وقایعى که رخ مى دهد، مطالبى آمده است. همچنین در روایت پهلوى (فرگرد 48) نیز درباره این سه موعود شرحى مفصل نقل شده،[40] اما شرحى که در صد در بندهش آمده مفصل تر و جامع است و تحول شفاهى روایت و تغییرات تازه آن را نیز نشان مى دهد.
منبع: فصلنامه هفت آسمان